همسر عزیزم تولدت مبارک
تولد باباجون یکم فروردینه ، هرسال مشکل من اینه که اون روز هیچ شیرینی فروشی کیک تولد نداره . دیشب داشتم از سرکار برمیگشتم خونه تصمیم گرفتم بابایی رو سوپرایزش کنم سر راه یه کیک گرفتمو اومدم خونه شما که حسابی ذوق زده شده بودی چون عاشق تولد ، کیک تولد ، رقص تولد و خلاصه هر چیزی که مربوط به اون میشه هستی . با اون زبون شیرینت به بابا گفتی تولدت مبارک ، دست می زدی و شعر تولد واسش خوندی . حسابی رقصیدی دست ما رو می گرفتی می گفتی پاشو برقص ، آهنگ بذار . دو تکه کیک خوردی البته اگه اجازه میدادیم بازم می خوردی ولی دیگه زیادیت می شد. تا شمعو روشن می کردیم اجازه نمی دادی باباجون فوت کنه و خودت سریع ترتیبشو می دادی اینم شم...
نویسنده :
مامان پارسا
1:44